دفاع پایان نامه دکتری آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت آقای حامد میرزائی
حامد میرزائی دانشجوی دکتری آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت روز سه شنبه 23خرداد 1402از پایان نامه خود با عنوان "طراحی و اثربخشی برنامه مداخلهای شناختی، رفتاری، اجتماعی بر بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2: یک کار آزمایی کنترلشده تصادفی" با راهنمایی دکتر احمدعلی اسلامی و مشاوره اساتید دکتر منصور سیاوش و دکتر حسین شهنازی دفاع نمودند.
چکیده:
مقدمه : شیوع دیابت نوع 2 به علت تغییرات شیوه زندگی، به سرعت در حال افزایش می باشد و به یک مشکل بهداشت عمومی عمده در سراسر جهان تبدیل شده است. اتخاذ رفتارهای خودمراقبتی برای رسیدن به کنترل قند خون، پیشگیری ازعوارض دیابت و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلاء به دیابت نوع 2 ضروری می باشد.شناخت عوامل موثر بر رفتارهای خودمراقبتی بیماران دیابتی و همچنین طراحی و ارزیابی مقیاس مناسب برای سنجش آن عوامل و سپس طراحی و اجرای برنامه مداخلاتی مبتنی بر نیاز می تواند منجر به ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی و بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلاء به دیابت نوع 2 گردد. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی و اثربخشی برنامه مداخله ای شناختی، رفتاری، اجتماعی بر بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلاء به دیابت نوع 2 انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل تصادفی است که در دو بخش مطالعه مقطعی و مداخله ای انجام شد. بخش اول مطالعه شامل انجام یک مطالعه مقطعی با هدف روانسنجی ابزار و تعیین عوامل تبیین کننده رفتارهای خودمراقبتی در بین 460 بیمار مبتلاء به دیابت نوع 2 انجام شد. در مرحله بعدی، مداخله آموزشی مبتنی بر عوامل شناختی اجتماعی رفتاری بر بهبود شاخص HbA1C و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (گروه مداخله 40 نفر و کنترل 80 نفر ) انجام شد.دادهها از طریق تست آزمایشگاهی و تکمیل پرسشنامه در مقاطع قبل، سه و شش ماه بعد از مداخله جمع آوری شد. تحلیل دادهها با به کارگیری آزمون آماری مناسب بوسیله نرم افزار SPSS نسخه 26 وAmos Graphic نسخه24 انجام شد.
یافتهها: نتایج مطالعه مقطعی نشان داد ابزار طراحی شده جهت سنجش عوامل شناختی اجتماعی مرتبط با رفتارهای خودمراقبتی دیابت از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است.نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که سازههای خود کارآمدی، ارزشیابی پیامد،خودتنظیمی وحمایت اجتماعی قادر به تبیین 37 درصد از واریانس رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مبتلاء به دیابت نوع 2 بودند.نتایج مداخله آموزشی تفاوت معنی داری را در میانگین نمرات خود کارآمدی، ارزشیابی پیامد،خودتنظیمی،حمایت اجتماعی و انتظارات پیامد و رفتارهای خودمراقبتی 3 و 6 ماه بعد از مداخله در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل نشان داد(0/001< P). همچنین تفاوت معنی داری در میانگین نمرات کیفیت زندگی و HbA1C در قبل و 6 ماه بعد از مداخله آموزشی در گروه مداخله وجود داشت(0/001 < P). ولی این تفاوت در گروه کنترل معنی دار نبود.
نتیجه گیری: یافتههای حاصل از این مطالعه، اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر تئوری شناختی اجتماعی در ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی و نهایتاً کنترل قند خون و بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلاء به دیابت نوع 2 را نشان داد.بنابراین استفاده از مداخله آموزشی مبتنی بر تئوری شناختی اجتماعی به دلیل دقت و تمرکز بر تمام جوانب و عوامل مؤثر بر رفتارهای خودمراقبتی دیابت می تواند نقش مؤثرتری نسبت به مداخلات تک بعدی در کنترل بیماریهای مزمن به ویژه دیابت نوع ۲ داشته باشد.
کلیدواژهها : تئوری شناختی اجتماعی، رفتارهای خودمراقبتی، دیابت نوع2، روانسنجی،مداخله آموزشی، کیفیت زندگی